کد پرچم
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

۩به نام خداوند ۩

 

1  

2

3

4

5

6

7

8


ارسال شده در توسط محمد امین یوسفی

 

همیشه میگن از اونی بترس که سر به زیر داره،منظور دقیقا عماده


ارسال شده در توسط محمد امین یوسفی

 

شاید الان نیم ساعتی یا کمی شاید بیشتر یاکه کمتر از وقوع آن حماسه در آمفی تئاتر نگذشته. خبرنگاران پی یو تی نیوز در جهت تنویر افکار عمومی مصاحبه ای با چند تن انجام داده، که در ادامه شاهد آن هستید

پاراگراف اول سانسور شد

هاشمی رفسنجانی: اصلا علت فرار نخبه هایی چون مهدی.ه به انگلستان برای ادامه تحصیل همین برخوردهاست، من ساعت ها با فائزه.ه صحبت کردم که خدای نکرده دخترم فرار مغزها نشود. اصلا من نمیدونم چرا عده ای مغزشون فرار میکنه اونور ولی خودشون هنوز این طرف هستندیا برعکسش، عده ای بدنشون اینطرفه ولی مخشون اونطرف.

سردار نقدی: اگر که حراست دانشگاه نفت اهواز توانایی ایجاد نظم و امنیت رو در دانشگاه ندارد ما آمادگی اعزام نیرو به متن حادثه رو داریم.

علی اکبر ولایتی: این از نشانه های بیداری اسلامی است فقط باید مراقب باشیم که یوسفی چون شهید ربانی مورد ترر قرار نگیرد.

مهدی کروبی: اول بذارین من شفاف سازی کنم.ای کاش من پنکه ی پیست پنتاگن بودم، از نظر قواعد زبان دچار مشکل هست و درضمن با این هدف مندی یارانه ها من این فردی رو که حاضره نقش پنکه برقی رو ایفا کنه میستاییم.حالا شما یه سوال پرسیدین من هم یه سوال دارم. چند شبه که این سوال خواب رو از من گرفته.

: بفرماییدPut newsخبرنگار

مهدی کروبی: این آرای باطله رو شورای نگهبان کی تایید کرد؟من نسبت به این موضوع شاکی هستم و ادعای تقلب میکنم نه این که این آرا از من سبقت گرفتند.

شریعتمداری: نیروهای مذهبی و حزب الهی ما همه جا حضور دارند و همین ها هستند که اخبار خیلی سری رو به ما میرسونن. البته من به ارتباط این موضوع با جرج سورس مشکوکم.

مشایی: من از چند ماه قبل این حرکت رو پیش بینی کرده بودم. البته نه با توسل به اجنه.

خاوری: من به عنوان ریس مسبوق بزرگترین بانک جهان اسلام از تورنتو به ملت شهید پرور ایران این حادثه ی شنیع و جانکاه روکه در آمفی تئاتر شهید فیروزشاهیان رخ داده، تسلیت عرض میکنم. البته وی در حین سخنانش به این که اجاره خانه ی مادر شهیدی در همسایگی اختلاس عقب افتاده اشاره ای نکرد ولی در ادامه بیان داشت: اختلاس هم الان دیگر اسمش اختلاس نیست؛ هفته اول اختلاس بود، هفته دوم شد تخلف مالی، هفته سوم شد ناهنجاری اقتصادی، هفته چهارم شد سوء استفاده، هفته بعد هم که صفرها از جلوی پول ملی سفر کنند، ملت یک چیزی هم بدهکار می شود به من.

آملی لاریجانی: با تمام جدیت و تمام قوا با افرادی که از رافت قوه ی قضاییه سوء استفاده کرده و در آرامش مجلس اختلال وارد کرده برخورد میکنیم.

شیرین عبادی: مگه ما تو جامعه نئو فیمینیستی خودمون کم دختر و زن عاقل داریم؟چه نیازی به جنس مخالف داریم که به عنوان پنکه بین ما رسوخ کنه؟ اصلا ما همه پنکه. من از خانمهای ایران عزیزم دعوت میکنم بیان آمریکا و ببینن که چه قدراز خانم ها به عنوان پنکه ایفای نقش میکنند. مثلا همین خانم حقیقت جو. اونوقت تو ایران حق پنکه منحصر به مردهاست.

زهرا رهنورد: من به عنوان بزرگترین زن روشنفکر قرن، معتقدم که جمعیت پنج میلیونی حاضر در آمفی تئاتر در پی اغتشاش نبودند و قرار بود همه چیز آرام پیش رود.

محسن رضایی: من با بررسی نمودارهای پیچیده ی اقتصادی چند کشور فوق پیشرفته به این نتیجه رسیدم که در قبال این حادثه سکوت کنم.

سعید قاسمپور پزانی:   اگر لازم باشد وارد میدان می شوم...

نیکی کریمی: من رو به یاد همسر اولم انداخت.

ماریا شاراپوا: فقط سکوت کردند.

علی دایی: پرتاب عالی بود حیف که آفساید بود.

هادی زرگر: من با این حرکت به این نتیجه رسیدم که آقای یوسفی شعورش بالاست ولی درکش پایینه

علیرضا فراستی: تمام همتم رو در راستای نقد این حرکت جزم کردم، جای نقد نداشت.

محمد کاوه: شانتاژ بزرگی بود.

اکبر فاصله: من تا آخر ایستاده ام.

مهدی تراهی: هست و دیگر هیچ.

عماد روشنفکر: لطفا من رو وارد این مسایل نکنید


ارسال شده در توسط محمد امین یوسفی

خ م ی ن ی در خمینی و خامنه ای مشترک است؛ یعنی من هر وقت می نویسم خامنه ای در دل خود خمینی هم دارد. اما خامنه ای یک «الف» یک «ها» از خمینی بیشتر دارد که روی هم می شود «آه»... و ما اجازه نمی دهیم آه حضرت ماه گره بخورد به سینه چاه.


ارسال شده در توسط محمد امین یوسفی
بر روی قبرم فقط و فقط بنویسید ( امام دوستت دارم و التماس دعا دارم ) که میدانم بر سر قبرم می آید...


         شهید احمد پلارک متولد 1344 و اصالتاً تبریزی بود. ایشان فرمانده آ ر پی جی زنهای گردان عمار در لشکر 27 حضرت رسول (ص) بود. شهید پلارک سال 66 در عملیات کربلای 8 ،شلمچه، به شهادت رسید.
 متنی را که خواهید خواند وصیت نامه شهید احمد پلارک است که در ظهر عاشورا نوشته شده است. وی در وصیت نامه اش با تاکید خواسته جمله ای را بر روی سنگ قبرش بنویسند اما معلوم نیست چرا این درخواست برآورده نشده است.(تاکید کرده که فقط و فقط همان جمله را بنویسند)
 متن زیر دستنوشته شهید پلارک است که ذیل آن تصویر قبر ایشان نیز قرار داده شده است.
 
روحمان با یادش شاد
 
بسم ا... الرحمن الرحیم
 
ستایش خدای را که ما را به دین خود هدایت نمود و اگر ما را هدایت نمی کردما هدایت نمی شدیم السلام علیک یا ثارا... ای چراغ هدایت و کشتی نجات ، ای رهبر آزادگان ، ای آموزگار شهادت بر حران ای که زنده کردی اسلام را با خونت و با خون انصار و اصحاب باوفایت ای که اسلام را تا ابد پایدار و بیمه کردید . ( یا حسین دخیلم ) آقا جانم وقتی که ما به جبهه می رویم به این نیت می رویم که انتقام آن سیلی که آن نامردان برروی مادر شیعیان زده برای انتقام آن بازوی ورم کرده میرویم برای گرفتن انتقام آن سینه  سوراخ شده می رویم . سخت است شنیدن این مصیبتها خدایا به ما نیرویی و توانی عنایت کن تا بتوانیم برای یاری دینت بکار ببندیم . خدایا به ما توفیق اطاعت و فرمانبرداری به این رهبر و انقلاب عنایت بفرما . خدایا توفیق شناخت خودت آنطور که شهداء شناختند به ما عطا فرما و شهداء را از ما راضی بفرما و ما را به آنها ملحق بفرما .

خدایا عملی ندارم که بخواهم به آن ببالم ، جز معصیت چیزی ندارم و ا... اگر تو کمک نمی کردی و تو یاریم نمی کردی به اینجا نمی آمدم و اگر تو ستارالعیوبی را بر می داشتی میدانم که هیچ کدام از مردم پیش من نمی آمدند ، هیچ بلکه از من فرار می کردند حتی پدر و مادرم . خدایا به کرمت و مهربانیت ببخش آن گناهانیکه مانع از رسیدن بنده به تو می شود . الهی العفو...

بر روی قبرم فقط و فقط بنویسید ( امام دوستت دارم و التماس دعا دارم ) که میدانم بر سر قبرم می آید.

 ظهر عاشورا 24/6/1365

سید احمد پلارک

 

مشرق


ارسال شده در توسط محمد امین یوسفی
سخنرانی احمدی نژاد در لبنان کنار مرز اسرائیل در لبنان، بدون شیشه حفاظتی

 

 

سخنرانی اوباما در قلب اروپا، از پشت شیشه ضدگلوله

ارسال شده در توسط محمد امین یوسفی
جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی موأدبانه گفت:
ببخشید آقا! من می‌تونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟
 
http://www.pelakfa.com/uploader/uploads/1308842587.jpg

مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت، یقه جوان را گرفت و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود، او را به دیوار کوفت و فریاد زد:

مردیکه عوضی، مگه خودت ناموس نداری... غلط میکنی تو و هفت جد آبادت، خجالت نمی‌کشی؟

 

جوان امّا، خیلی آرام، بدون اینکه از رفتار و فحش‌های مرد عصبی شود و عکس‌العملی نشان دهد، همانطور مؤدبانه و متین ادامه داد:
خیلی عذر می‌خوام فکر نمی‌کردم این همه عصبی و غیرتی بشین، دیدم همه بازار دارن بدون اجازه نگاه می‌کنن و لذت می‌برن، من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم ... حالا هم یقمو ول کنین، از خیرش گذشتم

مرد خشکش زد ... 
همانطور که یقه جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را برانداز کرد...

به نظرتون رابطه ی بین بی غیرتی و بی حجابی چیه؟


ارسال شده در توسط محمد امین یوسفی

آن وقت‌ها که مردی با عبای شکلاتی رئیس‌جمهور بود، دستور داد تا یک هواپیمای تشریفاتی ایرباس به قیمت ?? میلیون دلار جهت سفر مقامات خریداری شود. این حرکت اعتراض عدالتخواهان و تبعیض‌ستیزان فراوانی را برانگیخت و سیدمحمد خاتمی به همین جرم از سوی رسانه‌های اصولگرا تیرباران شد! اما چند ماهی است که یک هواپیمای ایرباس تشریفاتی (لنگه اولی) به ناوگان هواپیماهای تشریفاتی افزوده شده اما دریغ از یک اعتراض یک خطی! دریغ از یک تذکر! دریغ از یک سوال و صد دریغ دیگر! 

?- این یعنی کارها موضوعیت ندارند! بلکه این فاعل کارهاست که موضوعیت دارد! اگر زمان محمد خاتمی کاری انجام شود بد و اخ و ناجور و نامربوط بوده است اما اگر زمان محمودجان همان کار انجام شود انگار نه انگار! 

?- البته از «جفانیوز» و «هدیه‌ آنلاین» و هفته‌نامه «در دیوار» و روزنامه «و‌طن فردا» و «جمعیت عدالتخواهان به نرخ روز» توقعی نداریم، اما چرا رسانه‌های اصولگرا در این‌باره تفحصی، پرس و جویی یا مصاحبه‌ای نمی‌کنند و اصل مطلب را جهت استحضار صاحبان اصلی بیت‌المال نمی‌چاپند؟ 

?- شاید هم این هواپیما را خریده‌اند تا به وسیله آن در هنگام سفرهای استانی نان و پنیر مورد نیاز هیئت دولت حمل و نقل شود!


ارسال شده در توسط محمد امین یوسفی

«تیکی تاکا» باز هم جام برد و قهرمان اروپا شد، اما جوان اسپانیایی همچنان معترض است. حالا حتی یک-دوهای ژاوی و اینی یستا هم برای جنوب شهری های مادرید و بارسلون کار و اشتغال نمی شود. حالا برای جوانان ایالت های کاتالونیا و باسک، زیباتر از «ال کلاسیکو» و طلایی تر از دریبل های ریز مسی، حماسه جوانان مصری است و مقاومت مردان مصراته. یکی شان می گفت: «فوتبال، بازی است؛ بازی را ول کن، بنغازی را بچسب». حالا دیگر مسلمانان آندلس فهمیده اند که شهوت و عروسکان برهنه برای شان، نه «نان» می شود و نه «آزادی» و نه «برابری». فهمیده اند که فریب خورده بودند. حالا دیگر عصر، عصر «بیداری اسلامی» است. حالا دیگر همه این را فهمیده اند که اگر روزی غربی ها با بهره از علم مسلمین، برای خود آبرویی و برو بیایی کسب کرده بودند، اینک باید از مسلمین به جای «عِلم مناظره»، «عَلَم مبارزه» یاد بگیرند و پرچم جهاد بردارند و بر دروغ و تزویر و پول و پول و پول بشورند. اگر دیروز «قال الباقر(ع)» و «قال الصادق(ع)» به غرب رفت و «ابن سینا» و «ملاصدرا» و «درس و بحث» اتوبان یک طرفه شرق به غرب بود، حالا نوبت خدمت دگربار «بیداری اسلامی» به انسانی است که در غرب زائیده شده، اما با مفاهیم غربی، احساس غریبگی می کند. یکی شان می گفت: «ما علم مسلمین را گرفتیم، اما چون «ایمان» نداشتیم کارمان به سکس و خشونت رسید». حالا همین جوانان آندلس آرام آرام، اما خیلی سریع دارند «ایمان» پیدا می کنند و ایمان پیدا می کنند به اینکه «مبارزه» را هم باید از اسلام آموخت و از مسلمانان کسب کرد. تا در «قلب اروپا»، «بیداری اسلامی» تپیدن آغاز کند، راه دور و نزدیکی است. مهم این است که همه فهمیده اند این راه به خوبی دارد خودش را نشان می دهد.

¤¤¤

و باز هم این «اسلام» است که جلودار است.


ارسال شده در توسط محمد امین یوسفی

جنبش سبز نمی دانم چه صیغه ای است که دخیل بسته به تابوت این و آن! آن از شیخ ساده لوح، و این هم از مرحوم ناصر حجازی! اما سوء استفاده از اموات -حتی بر فرض که عالم یا اسطوره باشند- قطعا زنده نخواهد کرد نعش بی جان جنبش سبز را. برای اموات فاتحه خواندن، لابد بهتر از آن است که توقع داشته باشی، بلکه زیر تابوت دست از دنیا کوتاه شده ها، معجزه شود! گمانم مرده اصل کاری و آنچه درون تابوت است، جنبش سبز است و باور دارم جنبش سبز بهتر آن است که در مراسم ختم خود شرکت کند، تا اینکه سوء استفاده کند از اموات. اینکه جنبش سبز حیات مجدد خود را به ممات این و آن گره زده، و برای رفتن به قبرستان دنبال بهانه می گردد، هم مرده پرستی است و هم اعتراف ناخواسته این جماعت به مرده بودن. جنبش سبز حکایت آن تشییع کننده ای را دارد که زودتر از میت، به قبرستان می رسد و به جای مرده، خودش را در گور می کند. لابد آنکه زیر تابوت مرد شیک پوش و در مجلس ختم گلر سالهای دور تیم ملی، قصد داشت ماهی بگیرد از آب گل آلود، حتما دلش برای ناصر حجازی نسوخته. دل سوخته آنانی بودند که صادقانه رفتند و زیر تابوت ناصرخان را گرفتند و برایش از خداوند طلب مغفرت کردند. با این همه و هر چند که خود “استقلالی” ام، اما واقعیت این است که ناصر حجازی را “آبی ها” علم کردند تا در برابر اسطوره تیم “قرمز” یعنی “علی پروین” کم نیاورده باشند، که اینجا از آنجاهایی است که باید گفت: “این کجا و آن کجا؟!” شکی نیست که ناصر حجازی گلر خوبی بود، حتی عقاب آسیا بود، شاید -تاکید می کنم شاید!- از عابدزاده هم بهتر بود، اما هرگز مربی خوبی نبود. آنانکه فوتبالی اند، خوب می دانند که کارنامه ناصر حجازی به عنوان مربی، اصلا قابل قیاس با امثال علی پروین و امیر قلعه نوعی، حتی منصور ابراهیم زاده و مجید جلالی نیست. به صرف یک موفقیت در “محمدان بنگلادش” نمی توان چندین و چند نمره منفی در کارنامه مربی گری ناصر حجازی را نادیده گرفت و به صرف خوش تیپ بودن، بلکه عقاب آسیا بودن، بلکه تر چند پیامک، نمی توان بذل و بخشش کرد عناوین و القاب را و “اسطوره” خواند ناصر حجازی را، که اگر ناصر حجازی اسطوره بود، مثل علی پروین در همین مملکت می ماند و وقت جنگ و تنگدستی ترک دیار نمی کرد. البته الان که دست ناصرخان از دامن دنیا کوتاه شده و باید برایش فاتحه خواند و یادش را گرامی داشت و ذکر خوبی هایش کرد، یک چیز است، و اینکه عده ای بخواهند با سوء استفاده از تن بی جان ناصر حجازی برای جنبش سبز “حیات مجازی” درست کنند، یک چیز دیگر. احساس را اما کنار بگذاریم، باید پذیرفت که حجازی نه “اسطوره ملی” بود و نه حتی مربی خوبی برای آبی ها، و الا این همه در ورزشگاه آزادی نمی شنید این شعار را از همین آبی ها که؛ “حجازی حیا کن، استقلال را رها کن!” احساس پرستی و مرده پرستی را اگر کنار بگذاریم، باید بپذیریم که همین الان هم و برفرض زنده بودن ناصر حجازی، هواداران استقلال حتما امیر قلعه نوعی و حتی می خواهم بگویم یکی مثل صمد مرفاوی را به حجازی ترجیح می دادند تا از تیم رقیب طعنه های جورواجور نشوند که: “حاجی فیروز!…”. اما اینکه چرا ناصر حجازی هرگز به مربی گری تیم ملی نرسید، بیش از آنکه دلیل شخصی و شخصیتی داشته باشد و بیشتر از آنکه ناظر بر برخی رفتارهای ناصر باشد، “دلیل فنی” داشت و این دلیل نشات از کارنامه ناموفق او در عرصه مربی گری گرفته بود. این هم که می گویند حجازی “بله قربان گو” نبود، نه اینکه می خواهند لطفی به حجازی کنند، بلکه می خواهند موهبتی را نصیب جنبش سبز کنند. اولا؛ وزن ناصر حجازی آنقدر نبود که “بله قربان گو” بودن یا نبودنش اهمیتی داشته باشد. ثانیا؛ حجازی اغلب چوب غرور بی جا و توهم بی حدش را می خورد؛ آنجا که حتی از تیم های شهرستانی پیشنهاد نداشت، اما نامزد انتخابات ریاست جمهوری می شد، آنجا که چشم دیدن موفقیت دیگر مربیان استقلال مثل همین امیر قلعه نوعی را نداشت، و آنجا که معتقد بود کارلوس کی روش مربی بزرگی نیست! ثالثا؛ بر خلاف این مظلوم نمایی که همیشه ناصر حجازی شگردش بود و این روزها زیاد درباره اش مظلوم نمایی می کنند، واقعیت این است که ناصر حجازی در زمان حیات حتی بیش از استحقاقش مشمول لطف و بخشش شد. هوایش را می داشتند، می گفتند که مسئولان آمده اند سوء استفاده کنند از محبوبیتش! هوایش را مثلا نمی داشتند، می گفتند که ناصرخان دارد چوب زبانش را می خورد! حرفم این است: ملت ما تا “اسطوره واقعی” دارد، حتما مرده پرستی نمی کند. حرفم این است: جنبش سبز بهتر است به جای مرده پرستی، برای نعش بی جان خود فاتحه بخواند.


ارسال شده در توسط محمد امین یوسفی
mouse code|mouse code

کد ماوس